اردیبهشت 10, 1404 | بلاگ پست, دستهبندی نشده
میانداری هنری اجتماعی یک فرآیند نوآورانه است که به افراد و گروههای آسیبدیده کمک میکند تا از طریق تجربیات هنری خلاقانه، راهکارهای مناسبی برای تنشهای خود پیدا کنند. این نوع میانداری نه تنها به بازسازی ارتباطات اجتماعی کمک میکند، بلکه موجب تقویت همبستگی و هماهنگی در روابط اجتماعی مثبت نیز میشود.
هنر به عنوان یک ابزار قوی در شکلگیری روابط جدید اجتماعی، نقش بسیار مهمی ایفا میکند. در دنیای معاصر، هنر نه تنها بیان زیبایی است، بلکه محرکی برای پرسش درباره پیچیدگیهای انسانی و ارتباطات ما با خود، دیگران و جهان پیرامون است. هنرمندان با تلاش برای رهایی از تحمیلهای اجتماعی، عواطف و احساسات خود را در فضایی آزاد و خلاقانه ابراز میکنند.
هنر به عنوان وسیلهای نیرومند برای ابراز اندیشهها و احساساتی که در تنگنا قرار دارند، عمل میکند. همچنین، این ظرفیت را دارد که نارساییها و آسیبهای اجتماعی را پوشش دهد و به عنوان رسانشی توانا جهت آگاهی عمل کند. بنابراین، هنر دیگر تنها هنر برای هنر نیست؛ بلکه گسترهای خلاقانه است که میتواند به مسائل و مشکلات اجتماعی پرداخته و راهحلهایی ارائه دهد.
میانداری هنری اجتماعی فرآیندی است که از هنر بهره میبرد تا به میانخواهان کمک کند پاسخهایی برای پرسشهای اعتراضی خود پیدا کنند. این نوع میانداری به واقعیت توجه دارد و مضامین خلاقانهاش در راستای واقعیت تلاش میکند تا لطافت و ظرافت را با درک حقیقت ارائه دهد. هدف این نوع میانداری تغییر شرایط ایستا و وضعیتهای کهنه است.
در نهایت، میانداری هنری اجتماعی یک ابزار مؤثر برای ایجاد تغییرات مثبت در جامعه است. با استفاده از هنر، افراد و گروهها قادر خواهند بود تا با همدیگر ارتباط برقرار کرده و راهکارهایی برای مشکلات خود بیابند. این فرآیند نه تنها به تقویت روابط اجتماعی کمک میکند، بلکه موجب آگاهیبخشی و ایجاد فضایی برای گفتگو درباره مسائل مهم اجتماعی نیز خواهد شد.
اردیبهشت 7, 1404 | بلاگ پست, دستهبندی نشده
در یک جامعه شهروند سالار، هدف بنیادی همانا ترویج همزیستی افراد به دور از تنشهای ویرانگر و خشونتزا است. این هدف نشاندهنده اهمیت روزافزون روشهای مختلف برای حل اختلاف و کاهش تنشهاست که منافع شخصی را در کنار همبستگی اجتماعی حفظ میکند.
نقش همرسانی و رسانش در مدیریت تعارض
با بلوغ جوامع، اهمیت میانداری، ارتباط و همکاری به وضوح نمایان میشود. ارتباط مؤثر نقش حیاتی در مدیریت مسئولانه تنشهای فردی و اجتماعی ایفا میکند. میانداری فرآیندهای پویایی را تسهیل میکند که به ارزشهای متنوع اجازه میدهد بدون ترس به گفتگو بپردازند. این تعامل موجب شناسایی و درک متقابل میشود و وضعیتهای ناهنجار را به سمت آیندهای آرامتر و قابل فهمتر رهنمون میسازد.
نیاز جامعه ایرانی به میانداری
در حال حاضر، جامعه ایرانی به شدت نیازمند میانداری است تا بتواند تنشهای خود را به صورت خلاقانه و پویا مدیریت کند. میانداری بر رویکرد انسانمحور متمرکز است و سازماندهی جامعه را بر اساس مشارکت شهروندان قرار میدهد. این فرآیند بستری را فراهم میآورد تا گفتگوشناسی برای کاهش تنشها و شناخت تفاوتها فعال شود. هدف نهایی ترویج همزیستی خلاق و احترام به افکار و دیدگاههای افراد از طریق رسانش میانکنشی است.
گفتگوشناسی به عنوان ابزاری برای درک
گفتگوشناسی این امکان را فراهم میآورد که تجربیات زیستی «دیگری» را از طریق گفتگوهای سازنده درک کنیم. با تعامل با «دیگری»، میتوانیم واقعیتها و دیدگاههای او را بهتر بفهمیم. این سفر از احساسات و عواطف آغاز شده، به سمت خرد حرکت کرده و سپس دوباره به عاطفه و احساس بازمیگردد. بنابراین، میانداری نمایانگر یک برداشت مدرن از فردیت است که حس و خرد یا عشق و عقل را متعادل میکند.
به طور خلاصه، عمل میانداری برای ترویج یک جامعه هماهنگ که در آن افراد بتوانند به آرامی کنار هم زندگی کنند، ضروری است. با تأکید بر ارتباطات و گفتگوشناسی، ما قادر خواهیم بود تنشهای اجتماعی را به صورت سازنده مدیریت کرده و درک متقابل میان گروههای مختلف را ارتقا دهیم. با پیشرفت به جلو، پذیرش میانداری کلیدی خواهد بود برای ساختن یک جامعه مقاوم و همبسته که ارزش هر فرد و سهم منحصر به فرد او را بشناسد.
اردیبهشت 2, 1404 | بلاگ پست, دستهبندی نشده
یانداری هنر تبدیل اختلافات به فرصتهای سازنده است. این فرآیند، فرصتی برای بیان احساسات، رفع سوءتفاهمها و ایجاد همدلی فراهم میآورد. چگونه زمان و گفتوگوهای سازنده میتوانند تنشها را به فرصتهایی برای رشد تبدیل کنند؟ در این مطلب، با دو مرحله کلیدی میانداری و تاثیر آنها آشنا می شوید.
دراولین بلاگ پست توضیح داده بودیم که میانداری فرایندی برای مدیریت تنش و تنش زدایی داوطلبانه است. در این فرایند درگیران معارضه یا تفاوت بایستی خودشان به راه حل دست یابند. این کار البته با همکاری و همراهی نفر سومی که میاندار است و ضرورتن لازم است آزادانه از سوی آنان برگزیده شود سامان می یابد.
هنر میانداری: عبور از تنشها با گذر زمان
میانداری یک فرایند پیچیده است که در دو مرحله مجزا شکل میگیرد: یکی به گذشته نگاه میکند و دیگری به آینده متمرکز است. هر یک از این مراحل میتواند هفتهها یا حتی ماهها طول بکشد و نقش زمان در این زمینه بسیار مهم است. زمان میتواند همپیمان مفیدی باشد یا دشمنی مشکلساز. اگر میانداران بخواهند فرایند را سریع پیش ببرند، ممکن است از زمان لازم برای رفع تنش غافل شوند و در نتیجه، سوءتفاهمها را تشدید کنند.
اهمیت زمان در میانداری
در میانداری، رویکرد شتاب زده معمولاً منجر به تنشهای حلنشده میشود. وقتی میانداران سعی میکنند فرایند را تسریع کنند، ممکن است به طور ناخواسته باعث شوند شرکتکنندگان مواضع خود را بیشتر تقویت کنند. برعکس، وقتی زمان به طور مناسب تخصیص داده میشود، این امکان را فراهم میآورد که طرفین احساسات و روایتهای خود را به وضوح بیان کنند. این روند با دقت در زمانبندی، فضایی را ایجاد میکند که در آن فهم و درک میتواند شکوفا شود.
مرحله اول: بازنگری به گذشته
مرحله اول میانداری نیازمند بازنگری به وقایع گذشته است. هر طرف فرصتی کافی برای بیان روایت خود دارد و احساسات و دیدگاههای خود را ابراز میکند. این تبادل معمولاً چندین روایت را که ممکن است با هم تضاد یا همخوانی داشته باشند، روشن میکند. برای حفظ تمرکز، میانداران شرکتکنندگان را تشویق میکنند تا آنچه را که از یکدیگر شنیدهاند، بازگو کنند که این تکنیک به نام “گوش دادن انعکاسی” شناخته میشود. این روش چندین کارکرد مهم دارد:
۱. توسعه همدلی: با بیان دیدگاه دیگری، شرکتکنندگان بهتر میتوانند احساسات و تجربیات یکدیگر را درک کنند.
- وضوح: این امکان را فراهم میآورد که طرفین تأیید کنند آیا پیامهایشان به درستی فهمیده شده است یا خیر، که موجب کاهش سوءتفاهمها میشود.
- کاهش تنش: با رسیدگی به سوءتفاهمها، تنشهای مربوط به اختلاف ممکن است کاهش یابد.
از طریق این فرایند بازتابی، شرکتکنندگان میتوانند ریشههای اختلافات خود را شناسایی کنند و معمولاً متوجه میشوند که سوءتفاهمها ناشی از حوادث خاصی هستند نه خصومتهای ذاتی.
مرحله دوم: نگاه به آینده
پس از اینکه نارضایتیهای گذشته شناسایی و فهمیده شد، میانداری به سمت راهحلهای آینده حرکت میکند. میانداران هیچ راه حلی تحمیل نمیکنند بلکه گفتگوهایی را تسهیل میکنند که به شرکتکنندگان اجازه میدهد تا راهحلهای خود را پیدا کنند. این رویکرد تعاملی خلاقیت و تفکر انتقادی را تشویق میکند زیرا هر طرف پیشنهاداتی برای حل مشکل ارائه میدهد.
- گفتگوی آزاد: شرکتکنندگان دعوت میشوند تا انگاره های خود را آزادانه بیان کنند—چه عملی و چه تخیلی—که امکان تبادل غنی از امکانات را فراهم میآورد.
- ساخت اجماع: با بحث درباره راهحلها، میانداران گفتگو را به سمت یافتن زمینۀ مشترک و رسیدن به توافق هدایت میکنند.
- قدرتبخشی: این فرایند حس توانمندی را در میان شرکتکنندگان تقویت کرده و توانایی آنها برای حل مشکلات به طور مستقل در آینده را تقویت میکند.
نتیجهگیری: تبدیل تنش به فهم
در نهایت، میانداری مؤثر تنشها را از یک مبارزه شخصی به فرصتی برای رشد و فهم تبدیل میکند. با هدایت پیچیدگیهای زمان و ارتباطات، میانداران کمک میکنند تا طرفین از صرفاً اختلاف نظر عبور کرده و به جایی از همدلی و همکاری برسند. این روند نه تنها تنشهای فوری را حل میکند بلکه زمینهای برای روابط سالمتر درآینده فراهم میآورد.
به طور خلاصه، میانداری فقط درباره حل اختلافات نیست؛ بلکه درباره پرورش فهم عمیقتر و ارتباط بین افراد است. با ارزش نهادن به زمان و تشویق گفتگوهای آزاد، میانداران میتوانند کمک کنند تا تنشها به فرصتهایی برای آشتی و رشد تبدیل شوند.
فروردین 30, 1404 | بلاگ پست, دستهبندی نشده
در دنیای پیچیده روابط انسانی، میانداری به عنوان یک ابزار کارآمد برای حل اختلافات و تنشها شناخته میشود. این فرآیند نه تنها به طرفین کمک میکند تا به توافق برسند، بلکه فضایی را برای اعتماد و همکاری ایجاد میکند.
اهمیت توافق اولیه : میاندار باید ابتدا اطمینان حاصل کند که درخواست برای میانداری از سوی هر دو طرف مورد پذیرش قرار گرفته است. این موضوع نه تنها اعتماد میان میاندار و میانخواهان را تقویت میکند، بلکه نشاندهندهی تمایل مشترک آنها برای حل مشکل است. به عنوان مثال، دو فردی که سالها با یکدیگر در تنش بودهاند، با پذیرش مراجعه به میاندار، فضایی مثبت ایجاد میکنند که میتواند راهگشا باشد.
توضیح فرآیند میانداری: پس از اعلام موافقت طرفین، میاندار باید فرآیند و شرایط میانداری را برای آنها توضیح دهد. این کار کمک میکند تا میانخواهان بدانند چه مسیری را در پیش دارند و از اشتباه گرفتن میانداری با دیگر روشهای حل اختلاف جلوگیری شود. این مرحله باید تا حد امکان در حضور هر دو طرف انجام شود؛ اما در برخی موارد ممکن است نیاز باشد که گفتگوهای اولیه به صورت جداگانه انجام شود.
انتخاب فضای مناسب: فضای میانداری نقش بسزایی در موفقیت این فرآیند دارد. محیط باید به گونهای طراحی شود که میانخواهان احساس راحتی و اعتماد کنند. ارائه نوشیدنی و تنقلات ساده، ایجاد حس دوستانه و صمیمی را تسهیل میکند. همچنین، فاصله میان طرفین و میاندار باید یکسان باشد تا هیچکس احساس برتری نکند.
قواعد اساسی در میانداری:
پیش از شروع جلسه، چهار قاعده کلیدی باید به میانخواهان یادآوری شود:
- احترام متقابل: خودداری از هرگونه توهین یا تحقیر.
- عدم قطع کلام: اجازه دادن به هر طرف برای بیان کامل نظرات خود.
- حفظ محرمانگی: تمامی گفتگوها باید در همان جلسه باقی بماند.
- تعهد به توافق: وفاداری به تصمیمات نهایی که توسط طرفین اتخاذ شده است.
این قواعد نه تنها محیط گفتگو را محترمانهتر میکند، بلکه باعث ایجاد تعهد اخلاقی نسبت به یکدیگر نیز خواهد شد.
نتیجهگیری: میانداری فرآیندی است که با رعایت اصول و قواعد مشخص، میتواند به حل اختلافات کمک کند و فضایی مثبت برای ارتباطات انسانی فراهم آورد. با ایجاد اعتماد و احترام متقابل، طرفین قادر خواهند بود تا به توافقاتی پایدار دست یابند و روابط خود را تقویت کنند. اگر شما نیز در موقعیتی قرار دارید که نیاز به حل اختلاف دارید، شاید وقت آن رسیده باشد که از میانداری بهرهمند شوید.
اسفند 26, 1403 | بلاگ پست
نقش میانداری در حل تنشها
میانداری میتواند نقش مهمی در حل تنشها و اختلافات داشته باشد، اما نیازمند شرایط و ویژگیهای خاصی است. به طور کلی ورود فرد سوم یا عامل دیگری به غیر از درگیران تنش به عنوان میانجی، پادرمیان و یا واسطه می تواند به رفع تنش های ناشی از تفاوت و اختلاف یاری رساند. زیرا فرد سوم همیشه شرایطی را ایجاد می کند تا درگیران تنش وارد برخوردی از نوع سیاه یا سفید نشوند.
بیطرفی؛ شرط اول میانداری
با این حال مسئله به این ساده گی ها هم نیست که با آمدن نفر سومی همه چیز درست شود. این فرد سوم بایستی مورد اعتماد طرفین درگیری باشد و در عین حال کاملن بی طرفی خود را نسبت به درگیران تنش حفظ کند. او نبایستی به هیچ وجه وابسته به هیچکدام باشد و یا پیوسته به دستگاهی چه خصوصی یا عمومی وارد تنش شود. حتا می توان دورتر رفته و گفت او نبایستی هیچ گونه وابسته گی به چارچوب های حرفه ای و اجتماعی طرفین درگیری داشته باشد. مثلا نباید جزیی از موسسه ای باشد که درگیران تنش در آن کار می کنند و یا خودش در ارتباطی پایگانی با مدیران و روسای موسسه باشد. در این صورت، این فرد به عنوان عامل سومی که در تنش وارد می شود «میاندار» است.
اما اگر احیانن در شرایط بالا فردی به عنوان میاندار برگزیده شود، در این حالت موسسه مربوطه بایستی اختیار تام به او داده و کاملن او را برای اجرای فرایند میانداری آزاد بگذارد. البته هر چقدر هم میاندار خود را بی طرف بداند، آن چیزی که به بی طرفی او مشروعیت می دهد همانا پذیرش بی طرفی او از سوی میانخواهان است. در فرایند میانداری اگر یکی از میانخواهان این برداشت را داشته باشد که میاندار از نظر ایدئولوژیک و یا از نظر اجتماعی و عاطفی نزدیک به رقیبش است دیگر آن میاندار نمی تواند و نباید میانداری را ادامه دهد و فوری لازم است جای خود را به میاندار دیگری دهد که بی طرفیش از سوی هر دو میانخواه تایید می شود. بسیاری از فرایند های میانداری شکست خورده اند زیرا به این اصل زرین و بنیادین توجه نشده است.
راهنمایی بدون ارائه راهحل
شرط دیگری که لازم است فرد یا عامل سوم برای میاندار شدن داشته باشد یاری دادن به درگیران تنش است بی آن که رهیافتی ارائه شود. میاندار هیچگاه نبایستی دخالتی در ارائه راه حل داشته باشد و پیشنهاد هایی برای این منظور به طرفین درگیری بدهد. او حتا اگر نسبت به راه حلی علاقه داشته باشد می کوشد آن را در خود نگهدارد و بازگو نکند. این عدم پیشنهاد بدین معنا نیست که نبایستی راه حلی جستجو شود بلکه قصد میاندار این است تا راه حل از سوی خود طرفین تنش یافته شود. او تنها طرفین را به سوی راه حل های خود راهنمایی می کند.
چالشهای حفظ بیطرفی در میانداری
در فرایند میانداری، موقعیتها و رویههای مختلفی وجود دارند که میتوانند باعث سوءظن طرفین نسبت به بیطرفی میاندار شوند. عواملی مانند سن، جنسیت، وابستگی اجتماعی، شیوه بیان، زبان بدن و رفتار غیرکلامی میاندار میتوانند این سوءظن را ایجاد کنند. این وضعیت زمانی پیچیدهتر میشود که یکی از طرفین به شدت مشتاق رسیدن به نتیجه باشد و طرف دیگر به آرامی و با تانی فرایند را طی کند. میاندار باید با روشنبینی و خویشتن داری، از ایجاد هرگونه شباهت یا وابستگی با طرفین جلوگیری کند و خود را بیرون از نتایج میانداری نگه دارد تا بیطرفیاش حفظ شود.
لزوم مهارت و آموزش حرفهای
همه این ملاحظات نشان می دهد میاندار بایستی فردی کاملن حرفه ای و آموزش دیده باشد. هیچ چیزی بدتر از این نیست که فردی بدون توشه علمی و حرفه ای به میانداری بپردازد و خود را میاندار بنامد. تنها داشتن اراده و نیت خوب برای میانداری کافی نیست. هر فردی نمی تواند فکر کند چون دارای استعداد حل اختلاف است پس قادر به میانداری هم می باشد. برای میانداری نیاز است تا فرد دارای آموزشی دانشگاهی و یا عالی بوده و از مهارت های تجربی نیز برخوردار باشد. در ضمن بایستی این آموزش و مهارت از سوی تعادل روحی و وجودی شخص میاندارهمراهی شود. از این رو میاندار لازم است خود را خوب بشناسد و حد و حدود خود را در فرایند میانداری بسنجد تا بتواند به خوبی از عهده مفاهیمی چون دگرخواهی، خودداری و شکیبایی برآید و این ها را در تلاقی با هم جلو برد. خودشناسی و حضوری متعادل در فرایند میانداری باعث می شود او به آرامی و دور از هیجانات روانی و فکری به میانخواهان گوش فرادهد و با ظرافت های شهودی ، نادیدنی و ناگفتنی ها را دریابد و تبدیل به گفتاری بخردانه بکند.
بهمن 29, 1403 | بلاگ پست
همه انواع میانداری دارای کارکردهای مشابه بوده و حامل وحدت معنایی هستند : یکی از مهمترین ارکان میانداری در همه گونه هایش “رسانش” است. دیگری ایجاد رابط های مثبت میان درگیران تنش میباشد. رابطه رسانشی هم شعوری و هم رفتاری است. برقراری ارتباطی شعوری و هوشمندانه با چیزها و یا عوامل تنش باعث فهم تازه ای میشود که در آن محتوای شناخت و دانشی که از پیش داریم تغییر میکند و بار تازه ای میگیرد. بار تازه سبب رفتار جدیدی میشود و ارتباط افراد این چنین در سطح دیگری از شعور قرار میگیرد. میانداری کاربردی آموزشی و پرورشی دارد زیرا بر مبنایش میانخواه با توجه به عاملیت تغییر در حرکتی فرایندی قرار گرفته و هر دو در هم تنیده می شوند. زمان پیش از میانداری و زمان پس از میانداری موقعیت واحدی ندارند. عامل تغییر باعث میشود تا وضعیت پیش از میانداری تبدیل به موقعیت تازه ای شود.
کاربرد دیگر میانداری انتقال و تایید ارزشهای مثبت در میان درگیران تنش است. نگاهی که میانداری به شخص یا فرد دارد به خودی خود دارای ارزش است. در فرایند میانداری شخص به عنوان فردی که قادر است بهترین راه حل را خودش بیابد تلقی می شود. اهمیت این قدرت و قادریت فردی به خاطر احترامیست که به شخص گذاشته و ظرفیتش به رسمیت شناخته می شود. هر فردی به عنوان شخص منحصر به فردی که دارای تاریخ، استعداد، توانایی و ضعف های خاص خود است شناخته می شود. در ضمن توامان به عنوان شخصی کاملن اجتماعی در نظر گرفته میشود که بایستی در بستر جماعتی که به آن تعلق دارد با همتایان خود زندگی کند و قواعد اجتماعی و فرهنگی را بفهمد و به آنها احترام بگذارد. این جنبه از مسئله در زمانه ای که نهادهای مهم جامعه از جمله ،خانواده ،مدرسه ،دین یا دولت در حال از دست دادن مشروعیتشان هستند میتواند کمک زیادی به همبستگی ملی و مدنی بکند.
هر نوع میانداری هدفش تغییر است; تغییر در روابط کسانی و یا شرایطی که تنش زا هستند. از این رو میانداری از نگره پرورش بخردانه ساختاری بهره میبرد. این نگره میگوید هر انسانی قادر است و ظرفیت این را دارد تا پیشرفت کرده و شرایط را هنگامی که امکانش هست عوض کند. در میانداری همیشه عامل سومی هست که میتواند فرایند تغییر را ایجاد کند. در این فرایند میاندار و کسان و چیزهایی که در میانداری قرار میگیرند دارای هدف مشترکی هستند که بایستی به آن برسند. گفتار یا سخن در این فرایند دارای اهمیت بسیاری است زیرا از طریق سخن می توان احساسات و زوایای پنهان را بروز داده و راهبردهای شعوری را درنظر گرفت. بنابراین میاندار بایستی فضایی از اعتماد ایجاد کند تا بتواند با گوش دادن دقیق به میانخواهان و احترام به آنان فرایند میانداری را پیش برد.