تیر 18, 1404 | بلاگ پست
پس از طی شدن مقدمات اولیه، فرایند میانداری آغاز میشود، فرایندی که دو مرحله کاملاً مجزا دارد: مرحله اول نگاهی به گذشته دارد و مرحله دوم رو به آینده است. هر کدام از این مراحل میتوانند هفتهها یا حتی ماهها به طول انجامند. نباید رابطه با زمان را دستکم گرفت، چرا که زمان هم میتواند دوست خوبی باشد و هم دشمنی زیرک!
اگر زمان کافی به میانداری اختصاص ندهیم و بخواهیم با عجله آن را به پایان برسانیم، در واقع فرصت لازم را برای رفع تنش فراهم نکردهایم. در این حالت، زمان به دشمن تبدیل میشود و اجازه نمیدهد عوامل تنش به درستی خود را نشان دهند، بلکه به تنش دامن زده و آن را پیچیدهتر میکند. در نتیجه، تنش یا به سرعت به یک راهحل سطحی میرسد یا به شکلی بیمورد و طولانی کش داده میشود.
اما برعکس، زمان میتواند بهترین دوست و همراه میانجیگران باشد، به شرطی که به درستی در اختیارشان قرار گیرد تا بتوانند فرصت لازم برای بیان روشن و شفاف دیدگاهها را داشته باشند.
مراحل میانداری: گام به گام به سوی رفع اختلاف
فرایند میانداری، همچون سفری است که برای رسیدن به مقصدی مشترک باید گامهایی سنجیده برداشت. این گامها، مراحل مختلفی را شامل میشوند که هر یک، نقشی کلیدی در حل اختلافات ایفا میکنند.
مرحله اول: بازگشت به گذشته برای فهم ریشههای تنش
در مرحله نخست میانداری، برای بررسی دقیق ریشه و تاریخچه تنش، باید به گذشته بازگشت. در این مرحله، به هر یک از طرفین فرصت کافی داده میشود تا روایت خود را از وقایع بیان کنند، احساسات ناشی از آن را با واژگان خود ابراز نمایند و دیدگاههایشان را به اشتراک بگذارند.
در این مرحله، دو یا چند روایت در ارتباط با گذشته با یکدیگر روبرو میشوند، اما باید مراقب بود تا از موضوع اصلی خارج نشد و تمرکز بر روی آن حفظ شود. برای این منظور، میانجی پس از بیان چند جمله توسط یکی از طرفین، از طرف دیگر میخواهد تا برداشت خود را از جملات شنیدهشده بازگو کند. به عبارت دیگر، سخنان طرف مقابل را بر اساس آنچه شنیده است، دوباره بیان کند.
بازگویی، فنی بسیار مهم در میانداری است و دلایل متعددی برای اهمیت آن وجود دارد:
- همدلی و درک متقابل: نخستین مزیت بازگویی این است که فردی که بازگو میکند، مجبور میشود خود را جای طرف مقابل بگذارد و از دیدگاه او به موضوع نگاه کند. برخی از میانجیگران حتی فراتر رفته و از طرفین میخواهند جای خود را با یکدیگر عوض کنند.
- شنیدن دیدگاه از زبان رقیب: دومین مزیت این روش، این است که طرفی که روایت خود را گفته است، میتواند حرف خود را از زبان رقیب بشنود، همان رقیبی که تا آن موقع به هیچ وجه به حرفهایش گوش نداده است. اینگونه، او میتواند رنجی را که از تنش کشیده است، از زبان حریفش بشنود و درک کند.
این دو مزیت به تنهایی قادرند باعث شوند تا مرزهای بین طرفین کمرنگ شده و نگاهشان به یکدیگر تغییر کند. نوعی صورتبندی تازه از روابطشان شکل میگیرد، روابطی که در بطن خود نوعی گذشت یا همدردی را به همراه دارد و حریفان را به یکدیگر نزدیکتر میکند.
به این دو مزیت میتوان دو فایده عملی دیگر را نیز افزود:
- تأیید درک صحیح: بازگویی به هر طرف اجازه میدهد تا دریابد آیا طرف مقابل حرف او را فهمیده است یا خیر. این امر باعث میشود تا به ادامه فرایند میانداری امیدوار شود.
- فرصت برای شفافسازی: اگر حرفش به درستی فهمیده نشده باشد، میتواند بگوید پیامش درست منتقل نشده و بنابراین میتواند روایت خود را به طور دیگری بازگو کند تا طرف مقابلش در نهایت بتواند روایت او را به درستی بازگو کند.
پس از مرحله روایت گذشته از سوی یکی از طرفین، باید به طرف مقابل نیز اجازه داده شود تا روایت خود را بیان کند و طرف مقابلش به نوبه خود روایت او را بازگویی کند. این روند اجازه میدهد تا تفسیرهای نادرستی که در مورد تنش وجود دارد، آرام آرام کنار گذاشته شوند.
عموماً در هر روایت گذشته، لحظه آغازینی وجود دارد که همه چیز در آن به خوبی پیش میرفته است، اما از یک زمانی به خاطر حادثهای، تیرگی در رابطه ایجاد شده است. میانجی هر کدام از طرفین را دعوت میکند تا به این حادثه برسند و بر روی آن متمرکز شوند و آن را با دقت تشریح کنند. در این زمان میتوان دید که چگونه پیشداوریها آشکار میشوند و مشخص میشود که آن حادثه، امر مهمی نبوده است. یا اینکه آن حادثه برخلاف خواست و اراده طرفین رخ داده و باعث شده تا بدفهمی و عدم تفاهم روز به روز میانشان بیشتر شود، بدون اینکه نیت سوئی در پشت پرده وجود داشته باشد.
بنابراین، مهم است که میانجی موضوع اصلی تنش را مشخص کرده و آن را عیان کند و در برابر طرفین بگذارد تا آنان تفسیرهایشان را که لایه به لایه تنش را در طی زمان فربهتر کردهاند، مورد نقد قرار دهند. از این طریق، دیگر تنش، ستیز میان اشخاص نیست، بلکه عدم فهم موضوع تنش است.
هنگامی که توافقی روی موضوع تنش ایجاد میشود، این توافق خود به عنوان یک توافق اهمیت دارد، زیرا به جای زیر سؤال بردن کرامت و درستی دیگری، سخن بیشتر روی موضوعی متمرکز میشود که صرفاً در شرایطی خاص ایجاد شده بوده است. بدین ترتیب، از خشونت تنش کاسته شده و به آن صرفاً به عنوان یک اختلاف نگاه میشود که دارای خشونت اولیه نیست.
مرحله دوم: نگاه به آینده و یافتن راهحلهای مشترک
پس از بررسی گذشته، دومین مرحله میانداری رو به آینده دارد تا طرفین بتوانند با یکدیگر راه گریزی برای تنش و اختلافشان بیابند. همانطور که گفته شد، میانجی به هیچ وجه راه حلی ارائه نمیدهد؛ او تنها میکوشد کمک کند تا طرفین خود به راه حل برسند. در واقع، میانجی از روش مامایی سقراطی بهره میبرد و کاملاً در خدمت طرفین است تا آنان بتوانند راه حل خود را بیابند.
بدین ترتیب، میانجی از هر کدام میخواهد به نوبه خود پیشنهادهایی برای بیرون رفتن از تنش ارائه دهند. روشی که به کار میبرد، گفتگویی و همبافتی است. هر کدام از طرفین راه حلهایی، چه استدلالی، چه تخیلی و چه واقعی ارائه میدهند و این راه حلها را در گفتگو با هم قرار میدهند. راه حل نهایی بدین صورت، آرام آرام در برابر وجدان و آگاهی طرفین ترسیم میشود تا اجماعی بدست بیاید. البته در این بخش نیز باید از همان روش بازگویی بهره برد.
نکات مهم در فرایند میانداری
دو نکته در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد:
- حق خروج از فرایند: در آغاز، هر کدام از طرفین تنش و میانجی میتوانند هر زمان که حس کردند و لازم دانستند، به فرایند میانداری خاتمه دهند. البته باید آزادی خروج برای هر کدام از فرایند میانداری در همان نشست اولیه اعلام شود.
- تعلیق موقت فرایند: فرایند میانداری میتواند در ضمن برای مدتی تعطیل شود تا طرفین بتوانند و فرصت داشته باشند در مورد میانداری بیندیشند. میانجی در عین حال میتواند در این دوره جداگانه با هر کدام از طرفین نشستهایی داشته باشد. اگر یکی از طرفین درخواست کند جداگانه با میانجی ملاقات داشته باشد، این مسئله باید به طرف دیگر اطلاع داده شود و در صورت درخواست دیگری، به او نیز وقت جداگانه داده شود.
نتیجه میانداری و تنظیم توافقنامه
در ارتباط با نتیجه میانداری، همانطور که گفته شد، میانجی به دنبال نتیجه از پیش تعیین شده نیست، اما اگر فرایند به نتیجهای رسید و تصمیمی گرفته شد، میانجی به طرفین پیشنهاد میدهد تا نوشتهای تنظیم شود. بهتر است این نوشته توسط طرفین تنظیم شود و میانجی به آنان در عبارات این نوشته کمک کند. پس از تنظیم نوشته، طرفین زیر آن امضای خود را میگذارند. این نوشته، اساس و بنیاد روابط آینده طرفین با یکدیگر است و میانجی از صحنه کاملاً کنار میرود. ولی این امکان نیز وجود دارد تا دو یا سه هفته پس از تنظیم نوشته، تماسی با آنان بگیرد و ببیند آیا باز نیازی به او هست یا نه. ماموریت میانجی در اینجا به پایان میرسد.
اثربخشی میانداری: آمارهای جهانی چه میگویند؟
آمار تنشهایی که از طریق میانداری در جهان حل میشوند، نشان میدهد که میانداری در فرایند خود، ۸۰% موفقیت داشته است. این عدد بسیار قابل توجه است، اما میتوان گفت اصول میانداری که در بالا به آن اشاره شد و به ویژه شرایط بسیار سختی که از آغاز برای فرایند میانداری در نظر گرفته میشود، بیانگر این موفقیت است. بنابراین، بسیار غیرعقلانی است از این ابزار و نظریه تنشزدایی در موسسات تولیدی، انجمنها، مدارس و یا در گستره خانواده استفاده نکنیم.
چالشهای میانداری در ایران و راهکارهای پیشنهادی
بزرگترین مانع میانداری در ایران، عدم شناخت ایرانیان از آن است و این که میدان معناییاش یک سری بدفهمیها و اختلاطهای مفهومی ایجاد میکند. در کشورهای اسکاندیناوی، به ویژه سوئد، مردم از کودکی به میانداری عادت دارند و تنشهایشان را با آن حل میکنند. در ایران لازم است کسانی که از میانداری سود میبرند و یا آن را خواهند شناخت، از فضیلتهایش سخن بگویند.
روشن است که میانداری، فنی مدنی و شهروندی است و نمونهاش را نمیتوان در کتابهای دینی یافت. هر چند که در این نوع کتابها بسیار از نزاع و تنشها سخن گفته شده و گاهی راه حلها پیشنهادی خشونتآمیز بوده و گاهی نیز راههای مناسبی برایشان در نظر گرفته شده است. اما با این حال، میتوان رایحه رحمانی دینها را گاهی در فرایند فهم متقابل دید.
سخن پایانی: گشودگی به سوی دیگری، کلید حل اختلافات
تنشهای میان فردی یا میان گروهی میتوانند همیشه ادامه داشته باشند تا زمانی که مطمئن هستیم مشکل نزد دیگری و راه حل نزد من است. میانداری کمک میکند تا این عبارت تعدیل شود و تبدیل به عبارت دیگری گردد: اینکه بپذیریم بخشی، حتی خیلی کم از مشکل نیز نزد من است و بخشی از راه حل نزد دیگری. راه حل من، بنابراین، گشودگی من در برابر دیگری است.
تیر 18, 1404 | بلاگ پست
در پیچ و خم زندگی، همواره با لحظاتی روبرو میشویم که نیازمند راهنمایی و همفکری هستیم. گاهی یک مشورت ساده میتواند مسیر زندگی ما را به کلی تغییر دهد و از بروز اشتباهات جبرانناپذیر جلوگیری کند. اما چگونه میتوانیم مطمئن شویم که مشاورهای که دریافت میکنیم، درست و کارآمد است؟
اهمیت مشاوره در دنیای امروز
در دنیای پرشتاب امروز، تصمیمگیریهای مهم نیازمند دانش و تخصص هستند. مشاوره به ما کمک میکند تا با دیدی بازتر و با آگاهی از تمام جوانب، تصمیمات بهتری بگیریم. چه در زمینه شغلی، چه در زمینه تحصیلی و چه در روابط شخصی، مشاوره میتواند راهگشا باشد.
انواع مشاوره و انتخاب مشاور مناسب
مشاوره انواع مختلفی دارد و هر کدام برای حل مشکلات خاصی طراحی شدهاند. مشاوره شغلی به ما کمک میکند تا مسیر شغلی مناسب خود را پیدا کنیم، مشاوره تحصیلی به ما کمک میکند تا در تحصیلات خود موفقتر باشیم و مشاوره روابط به ما کمک میکند تا روابط سالم و پایداری داشته باشیم. برای انتخاب مشاور مناسب، باید به تخصص، تجربه و اعتبار او توجه کنیم.
مزایای دریافت مشاوره
دریافت مشاوره مزایای بسیاری دارد. مشاوره به ما کمک میکند تا:
- مشکلات خود را بهتر درک کنیم.
- راه حلهای جدیدی برای مشکلات خود پیدا کنیم.
- اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم.
- تصمیمات بهتری بگیریم.
- زندگی شادتر و موفقتری داشته باشیم.
موانع دریافت مشاوره و راههای غلبه بر آنها
برخی از افراد به دلایل مختلف از دریافت مشاوره خودداری میکنند. برخی فکر میکنند که نیازی به مشاوره ندارند، برخی از هزینه آن میترسند و برخی دیگر از قضاوت دیگران نگران هستند. برای غلبه بر این موانع، باید به این نکته توجه کنیم که مشاوره یک سرمایهگذاری است که در بلندمدت به نفع ما خواهد بود. همچنین، باید به این نکته توجه کنیم که مشاوران افراد متخصص و محرم هستند که هدف آنها کمک به ما است.
مشاوره آنلاین: راهی نوین برای دریافت راهنمایی
با پیشرفت تکنولوژی، مشاوره آنلاین نیز به یک گزینه محبوب تبدیل شده است. مشاوره آنلاین مزایای بسیاری دارد. این نوع مشاوره:
- در دسترس و مقرون به صرفه است.
- حریم خصوصی ما را حفظ میکند.
- به ما امکان میدهد تا از هر کجا که هستیم، مشاوره دریافت کنیم.
چه زمانی به مشاوره نیاز داریم؟
تشخیص اینکه چه زمانی به مشاوره نیاز داریم، همیشه آسان نیست. اما اگر با مشکلات جدی روبرو هستیم که نمیتوانیم به تنهایی آنها را حل کنیم، اگر احساس میکنیم که در زندگی خود گم شدهایم و یا اگر نیاز به راهنمایی برای تصمیمگیریهای مهم داریم، بهتر است به یک مشاور مراجعه کنیم.
جمعبندی
مشاوره یک ابزار قدرتمند است که میتواند به ما در حل مشکلات، تصمیمگیریهای مهم و رسیدن به اهدافمان کمک کند. با انتخاب مشاور مناسب و غلبه بر موانع، میتوانیم از مزایای بیشمار مشاوره بهرهمند شویم و زندگی شادتر و موفقتری داشته باشیم. به یاد داشته باشیم که مشاوره نشانهی ضعف نیست، بلکه نشانهی آگاهی و تمایل به پیشرفت است.
تیر 18, 1404 | بلاگ پست
از دیرباز، مفهوم میانجیگری در تار و پود فرهنگ ما تنیده شده است. رد پای آن را میتوان در ادبیات غنی ایرانی و اسلامی یافت و گسترهاش تنها به این محدوده ختم نمیشود؛ تمدنهای گوناگون، از جوامع کولیوار گرفته تا اجتماعات یکجانشین کشاورزی و شهرنشین، همگی با این مفهوم آشنا بودهاند. حتی میتوان پا را فراتر گذاشت و ریشههای آن را در تمدنهای باستانی بابل و آشور نیز جستجو کرد. این قدمت دیرینه گواهی بر حضور ملموس و مستمر میانجیگری در طول تاریخ است. میتوان آن را به عنوان ابزاری کارآمد در سه حوزه درهم تنیده مورد بررسی قرار داد:
قلمرو الهیات: میانجی به مثابه شفیع و حامی
در این حوزه، میانجی نقش یک شفیع یا حامی را ایفا میکند؛ عاملی که فاصله میان خدایان و انسانها را کاهش داده و زمینهساز فهم متقابل و همکاری بین این دو گروه میشود. این امر از آن جهت اهمیت دارد که خدایان و انسانها، به دلیل تفاوت در جهانبینی و اهداف، اغلب در تقابل با یکدیگر قرار دارند. در این حالت، میانجی، یعنی شفیع یا واسطه، کسی است که از طریق او، عمل دینی و یزدانشناسی معنا پیدا میکند؛ معنایی که هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی.
قلمرو اجتماع و سیاست: میانجیگری به عنوان ابزاری برای آشتی و سازش
مفهوم میانجیگری در تحول خود، در گستره سیاسی و اجتماعی پدیدار میشود و رنگ و بوی آشتی و سازش به خود میگیرد. در این عرصه، میانجیگری به عنوان عاملی برای بیان تفاوتها و حل اختلافات و تنشها عمل میکند. میانجی با روشنگری درباره وضعیتها و شرایط متنازع بین دو فرد یا گروه، که منافع و اهدافشان با یکدیگر متفاوت است، تلاش میکند تا فهم متقابل و سازندهای ایجاد کند.
قلمرو آموزش و پرورش: میانجیگری در خدمت آزادی فردی و رشد همه جانبه
در این قلمرو، میانجیگری به سوی حیطه آزادی فردی و امور آموزشی و پرورشی سوق پیدا میکند و دو هدف مشخص و مرتبط را دنبال میکند:
- رشد شناختی و درک جهان: هدف نخست، کمک به انسان برای درک بهتر جهان پیرامون، شرایطی که او را احاطه کردهاند، و دانشهایی است که برای این منظور به آنها نیاز دارد. از این طریق، فرد میتواند شیوههای خاص خود را برای اندیشیدن، یادگیری و تامل کردن بیابد.
- همنوایی با فرهنگ و زندگی اجتماعی: هدف دوم، کمک به فرد برای سازگاری و همنوایی با فرهنگی است که در آن زندگی میکند و زندگی اجتماعی دارد. در این قلمرو است که نقش «میانداری» به معنای واقعی کلمه بروز پیدا میکند.
تیر 18, 1404 | بلاگ پست
میانداری، مفهومی چندوجهی است که اشکال مختلفی به خود میگیرد. این اشکال، از ارتباط فرد با خود تا تعاملات پیچیده بین گروهها را شامل میشود. بسته به اینکه میانداری به صورت فردی یا گروهی انجام شود، رویکردها و نتایج آن میتوانند به طور قابل توجهی با یکدیگر متفاوت باشند.
درونمیانداری: پلی به سوی خودآگاهی
درونمیانداری، که گاهی از آن با عنوان “خودمیانداری” نیز یاد میشود، به ارتباط عمیق و آگاهانهای اشاره دارد که فرد با خویشتن برقرار میکند. این فرایند، مستلزم درک و پذیرش احساسات، افکار، و انگیزههای درونی است. پرورش درونمیانداری، که ریشه در تجربیات و تربیت فرد دارد، به او این امکان را میدهد تا دانش لازم برای خودشناسی را کسب کند و رفتارهای خود را به درستی تحلیل نماید.
فردی که در درونمیانداری مهارت دارد، به خوبی از نقاط قوت و ضعف خود آگاه است و میداند چگونه از این شناخت برای ارزیابی موقعیتهای مختلف استفاده کند. او قادر است پاسخهای مناسب و منعطفی برای سوالات خود بیابد و در نتیجه، در محیط کار و زندگی شخصی، عملکرد بهتری داشته باشد.
اهمیت درونمیانداری در محیط کار و زندگی:
- افزایش بهرهوری: شناخت تواناییها و محدودیتها به فرد کمک میکند تا وظایف خود را به طور مؤثرتری انجام دهد.
- بهبود روابط: درک احساسات خود و دیگران، زمینهساز روابط سالم و سازنده میشود.
- افزایش تابآوری: توانایی مدیریت احساسات و افکار درونی، فرد را در مواجهه با چالشها مقاومتر میسازد.
- تصمیمگیری بهتر: خودآگاهی، فرد را قادر میسازد تا تصمیماتی آگاهانه و منطقی اتخاذ کند.
میانداری بینشخصی: بستری برای تعاملات سازنده
میانداری بینشخصی، نوع دیگری از میانداری است که بر تعاملات بین دو یا چند فرد یا گروه تمرکز دارد. هدف اصلی این نوع میانداری، ایجاد همسازی و همبستگی اجتماعی است. از طریق میانداری بینشخصی، افراد میتوانند درک عمیقتری از قواعد اخلاقی و هنجارهای اجتماعی پیدا کنند و در نتیجه، روابط سالمتری را با دیگران برقرار سازند.
این نوع میانداری، ابزاری قدرتمند برای حل اختلافات، کاهش تنشها، و مدیریت تعارضات اجتماعی و فرهنگی است. با ایجاد فضایی امن و بیطرفانه، میاندار به طرفین کمک میکند تا دیدگاههای خود را بیان کنند، به صحبتهای یکدیگر گوش دهند، و در نهایت، به راهحلی مشترک دست یابند.
مزایای میانداری بینشخصی:
- بهبود ارتباطات: ایجاد فضایی برای گفتگوی سازنده و تبادل نظر.
- کاهش تعارضات: کمک به طرفین برای یافتن راهحلهای مسالمتآمیز.
- افزایش همدلی: تشویق افراد به درک دیدگاههای یکدیگر.
- تقویت روابط: ایجاد اعتماد و احترام متقابل بین افراد و گروهها.
میانداری: فرایندی برای تغییر و تحول
در عمل، درونمیانداری و میانداری بینشخصی میتوانند به طور همزمان مورد استفاده قرار گیرند. هر دو نوع میانداری، پتانسیل ایجاد تغییر در نگرش فرد نسبت به خود، دیگران، و جهان پیرامون را دارند. این فرایند، مستلزم بازنگری در باورها و ارزشها، ایجاد ارتباطات جدید، و یافتن معانی نوینی برای موقعیتهای مختلف است.
هدف نهایی میانداری، تغییر مواضع و نگرشها، ایجاد ارتباطات جدید و سازنده، و یافتن راهحلهایی خلاقانه برای تنشزدایی و حل مسائل است. با استفاده از این رویکرد، میتوانیم روابط خود را با خودمان، با دیگران، و با دنیای اطرافمان بهبود بخشیم و زندگی رضایتبخشتری را تجربه کنیم.
تیر 18, 1404 | بلاگ پست
در دنیای پرشتاب امروز، جایی که تعارضات و تنشها به بخشی جداییناپذیر از زندگی تبدیل شدهاند، مفهوم “میانداری” بیش از پیش اهمیت یافته است. اما آیا تاکنون به این فکر کردهاید که میانداری، با تمام انواع و اشکال مختلفش، چه کارکردها و اهدافی را دنبال میکند؟
میانداری: رسانهای برای برقراری ارتباط و ایجاد تفاهم
هسته اصلی میانداری، در هر نوع و شکلی، برقراری ارتباط مؤثر است. این ارتباط صرفاً محدود به تبادل کلمات نیست، بلکه شامل انتقال احساسات، ایدهها و دیدگاهها نیز میشود. میانداری، با ایجاد فضایی امن و قابل اعتماد، بستری را فراهم میکند تا طرفین درگیر در یک تعارض، بتوانند به درک عمیقتری از یکدیگر دست یابند. این درک متقابل، کلید حل بسیاری از اختلافات و ایجاد تفاهم است.
میانداری، با ایجاد ارتباطی شعوری و رفتاری، به افراد کمک میکند تا محتوای دانشی خود را تغییر داده و با دیدگاههای جدید آشنا شوند. این تغییر نگرش، به نوبه خود، میتواند منجر به رفتارهای جدید و سازندهتر شود.
میانداری: ابزاری برای آموزش، پرورش و انتقال ارزشها
میانداری، فراتر از حل اختلافات، نقش مهمی در آموزش و پرورش افراد ایفا میکند. این فرایند، با ایجاد فرصتهایی برای یادگیری و تغییر، به افراد کمک میکند تا در مسیر رشد و تکامل قرار گیرند. در واقع، فردی که در فرایند میانداری شرکت میکند، پس از پایان آن، دیگر همان فرد قبلی نخواهد بود. او تجربهای ارزشمند کسب کرده و دیدگاههای جدیدی را در خود پرورش داده است.
یکی دیگر از کارکردهای مهم میانداری، انتقال ارزشهای مثبت است. میانداری، با احترام به فردیت و استقلال افراد، به آنها کمک میکند تا بهترین راهحلها را برای مشکلات خود بیابند. این رویکرد، نه تنها به حل تعارضات کمک میکند، بلکه باعث افزایش اعتماد به نفس و خودباوری افراد نیز میشود.
میانداری، با در نظر گرفتن افراد به عنوان موجوداتی یکتا و منحصر به فرد، که دارای تاریخچه، استعدادها، تواناییها و ضعفهای خاص خود هستند، به آنها کمک میکند تا درک بهتری از خود و دیگران داشته باشند. این درک متقابل، در زمانهای که نهادهای مهم جامعه در حال از دست دادن مشروعیت خود هستند، میتواند به همبستگی ملی و مدنی کمک کند.
میانداری: بستری برای تغییر و پرورش خرد
هدف نهایی هر نوع میانداری، ایجاد تغییر است. تغییری در روابط، شرایط و یا نگرشهایی که منجر به تنش و تعارض شدهاند. میانداری، با بهرهگیری از نگره پرورش بخردانه ساختاری، به افراد کمک میکند تا ظرفیتهای خود را برای پیشرفت و تغییر درک کنند.
در فرایند میانداری، همیشه یک عامل سوم وجود دارد که میتواند فرایند تغییر را تسهیل کند. این عامل، همان میاندار است که با ایجاد فضایی امن و قابل اعتماد، به طرفین درگیر کمک میکند تا به یک هدف مشترک دست یابند.
سخن، به عنوان ابزاری برای بیان احساسات و ایدهها، نقش مهمی در فرایند میانداری ایفا میکند. میاندار، با شنیدن دقیق و احترام به دیدگاههای طرفین، میتواند فضایی از اعتماد ایجاد کند و فرایند میانداری را به بهترین شکل ممکن پیش ببرد.
به طور خلاصه، میانداری، با تمام انواع و اشکال مختلفش، یک مفهوم واحد را دنبال میکند: ایجاد ارتباط، تفاهم، تغییر و پرورش خرد. این فرایند، با احترام به فردیت و استقلال افراد، به آنها کمک میکند تا بهترین راهحلها را برای مشکلات خود بیابند و در مسیر رشد و تکامل قرار گیرند.
تیر 18, 1404 | بلاگ پست
در قلب هر میاندار، ایمانی راسخ به توانایی بالقوه هر فرد برای رشد و تحول نهفته است. او نه تنها یک تسهیلگر، بلکه یک کاتالیزور است؛ کسی که با ایجاد انگیزه و اشتیاق به یادگیری و پرسشگری، افراد را به فراتر رفتن از مرزهای دانش و تواناییهای کنونیشان دعوت میکند. میاندار با ایجاد فضایی امن و حمایتگر، افراد را تشویق میکند تا به ریشههای خود وابسته باشند، در عین حال که دغدغه دستیابی به استقلال و خودکفایی را نیز در سر میپرورانند.
میاندار هرگز در جایگاه دانای کل قرار نمیگیرد و از قضاوت و داوری پرهیز میکند. او به جای انجام دادن کارها برای دیگران، آنها را در مسیر یافتن راهحلها و رسیدن به اهدافشان همراهی میکند. البته، میانداران خبره گاهی اوقات با ظرافت و مهارت، به ارائه راهنماییهای ظریف میپردازند.
یادگیری میانداری، در واقع کسب مهارتهایی است که به فرد امکان میدهد تا با توجه به ویژگیهای شخصیتی مراجعان، تمام این صفات را در یک فرآیند تعاملی به کار گیرد. یک میاندار ماهر، نه تنها از ابزارها و روشهای موجود بهره میبرد، بلکه با خلاقیت و تخیل خود، ابزارها و شیوههای منحصربهفردی را نیز خلق میکند.
نقش خلاقیت و تخیل در میانداری
خلاقیت و تخیل، دو رکن اساسی در فرآیند میانداری هستند. میانداران با استفاده از این دو ویژگی، میتوانند:
- راهحلهای نوآورانه: برای چالشهای پیچیده ارائه دهند.
- ارتباط موثرتر: با مراجعان برقرار کنند و فضایی صمیمی و قابل اعتماد ایجاد کنند.
- انگیزه و الهامبخش: مراجعان باشند و آنها را به کشف و شکوفایی استعدادهایشان ترغیب کنند.
- تجربیات یادگیری: جذاب و بهیادماندنی برای مراجعان خلق کنند.
به طور خلاصه، میانداری فراتر از یک حرفه، یک هنر است. هنری که نیازمند تعهد، همدلی، خلاقیت و ایمان به تواناییهای بالقوه انسان است.