دو مرحله برای یک منظور

پس از طی شدن مقدمات اولیه، فرایند میانداری آغاز می‌شود، فرایندی که دو مرحله کاملاً مجزا دارد: مرحله اول نگاهی به گذشته دارد و مرحله دوم رو به آینده است. هر کدام از این مراحل می‌توانند هفته‌ها یا حتی ماه‌ها به طول انجامند. نباید رابطه با زمان را دست‌کم گرفت، چرا که زمان هم می‌تواند دوست خوبی باشد و هم دشمنی زیرک!

اگر زمان کافی به میانداری اختصاص ندهیم و بخواهیم با عجله آن را به پایان برسانیم، در واقع فرصت لازم را برای رفع تنش فراهم نکرده‌ایم. در این حالت، زمان به دشمن تبدیل می‌شود و اجازه نمی‌دهد عوامل تنش به درستی خود را نشان دهند، بلکه به تنش دامن زده و آن را پیچیده‌تر می‌کند. در نتیجه، تنش یا به سرعت به یک راه‌حل سطحی می‌رسد یا به شکلی بی‌مورد و طولانی کش داده می‌شود.

اما برعکس، زمان می‌تواند بهترین دوست و همراه میانجی‌گران باشد، به شرطی که به درستی در اختیارشان قرار گیرد تا بتوانند فرصت لازم برای بیان روشن و شفاف دیدگاه‌ها را داشته باشند.

مراحل میانداری: گام به گام به سوی رفع اختلاف

فرایند میانداری، همچون سفری است که برای رسیدن به مقصدی مشترک باید گام‌هایی سنجیده برداشت. این گام‌ها، مراحل مختلفی را شامل می‌شوند که هر یک، نقشی کلیدی در حل اختلافات ایفا می‌کنند.

مرحله اول: بازگشت به گذشته برای فهم ریشه‌های تنش

در مرحله نخست میانداری، برای بررسی دقیق ریشه و تاریخچه تنش، باید به گذشته بازگشت. در این مرحله، به هر یک از طرفین فرصت کافی داده می‌شود تا روایت خود را از وقایع بیان کنند، احساسات ناشی از آن را با واژگان خود ابراز نمایند و دیدگاه‌هایشان را به اشتراک بگذارند.

در این مرحله، دو یا چند روایت در ارتباط با گذشته با یکدیگر روبرو می‌شوند، اما باید مراقب بود تا از موضوع اصلی خارج نشد و تمرکز بر روی آن حفظ شود. برای این منظور، میانجی پس از بیان چند جمله توسط یکی از طرفین، از طرف دیگر می‌خواهد تا برداشت خود را از جملات شنیده‌شده بازگو کند. به عبارت دیگر، سخنان طرف مقابل را بر اساس آنچه شنیده است، دوباره بیان کند.

بازگویی، فنی بسیار مهم در میانداری است و دلایل متعددی برای اهمیت آن وجود دارد:

  • همدلی و درک متقابل: نخستین مزیت بازگویی این است که فردی که بازگو می‌کند، مجبور می‌شود خود را جای طرف مقابل بگذارد و از دیدگاه او به موضوع نگاه کند. برخی از میانجی‌گران حتی فراتر رفته و از طرفین می‌خواهند جای خود را با یکدیگر عوض کنند.
  • شنیدن دیدگاه از زبان رقیب: دومین مزیت این روش، این است که طرفی که روایت خود را گفته است، می‌تواند حرف خود را از زبان رقیب بشنود، همان رقیبی که تا آن موقع به هیچ وجه به حرف‌هایش گوش نداده است. اینگونه، او می‌تواند رنجی را که از تنش کشیده است، از زبان حریفش بشنود و درک کند.

این دو مزیت به تنهایی قادرند باعث شوند تا مرزهای بین طرفین کمرنگ شده و نگاهشان به یکدیگر تغییر کند. نوعی صورتبندی تازه از روابطشان شکل می‌گیرد، روابطی که در بطن خود نوعی گذشت یا همدردی را به همراه دارد و حریفان را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند.

به این دو مزیت می‌توان دو فایده عملی دیگر را نیز افزود:

  • تأیید درک صحیح: بازگویی به هر طرف اجازه می‌دهد تا دریابد آیا طرف مقابل حرف او را فهمیده است یا خیر. این امر باعث می‌شود تا به ادامه فرایند میانداری امیدوار شود.
  • فرصت برای شفاف‌سازی: اگر حرفش به درستی فهمیده نشده باشد، می‌تواند بگوید پیامش درست منتقل نشده و بنابراین می‌تواند روایت خود را به طور دیگری بازگو کند تا طرف مقابلش در نهایت بتواند روایت او را به درستی بازگو کند.

پس از مرحله روایت گذشته از سوی یکی از طرفین، باید به طرف مقابل نیز اجازه داده شود تا روایت خود را بیان کند و طرف مقابلش به نوبه خود روایت او را بازگویی کند. این روند اجازه می‌دهد تا تفسیرهای نادرستی که در مورد تنش وجود دارد، آرام آرام کنار گذاشته شوند.

عموماً در هر روایت گذشته، لحظه آغازینی وجود دارد که همه چیز در آن به خوبی پیش می‌رفته است، اما از یک زمانی به خاطر حادثه‌ای، تیرگی در رابطه ایجاد شده است. میانجی هر کدام از طرفین را دعوت می‌کند تا به این حادثه برسند و بر روی آن متمرکز شوند و آن را با دقت تشریح کنند. در این زمان می‌توان دید که چگونه پیش‌داوری‌ها آشکار می‌شوند و مشخص می‌شود که آن حادثه، امر مهمی نبوده است. یا اینکه آن حادثه برخلاف خواست و اراده طرفین رخ داده و باعث شده تا بدفهمی و عدم تفاهم روز به روز میانشان بیشتر شود، بدون اینکه نیت سوئی در پشت پرده وجود داشته باشد.

بنابراین، مهم است که میانجی موضوع اصلی تنش را مشخص کرده و آن را عیان کند و در برابر طرفین بگذارد تا آنان تفسیرهایشان را که لایه به لایه تنش را در طی زمان فربه‌تر کرده‌اند، مورد نقد قرار دهند. از این طریق، دیگر تنش، ستیز میان اشخاص نیست، بلکه عدم فهم موضوع تنش است.

هنگامی که توافقی روی موضوع تنش ایجاد می‌شود، این توافق خود به عنوان یک توافق اهمیت دارد، زیرا به جای زیر سؤال بردن کرامت و درستی دیگری، سخن بیشتر روی موضوعی متمرکز می‌شود که صرفاً در شرایطی خاص ایجاد شده بوده است. بدین ترتیب، از خشونت تنش کاسته شده و به آن صرفاً به عنوان یک اختلاف نگاه می‌شود که دارای خشونت اولیه نیست.

مرحله دوم: نگاه به آینده و یافتن راه‌حل‌های مشترک

پس از بررسی گذشته، دومین مرحله میانداری رو به آینده دارد تا طرفین بتوانند با یکدیگر راه گریزی برای تنش و اختلافشان بیابند. همانطور که گفته شد، میانجی به هیچ وجه راه حلی ارائه نمی‌دهد؛ او تنها می‌کوشد کمک کند تا طرفین خود به راه حل برسند. در واقع، میانجی از روش مامایی سقراطی بهره می‌برد و کاملاً در خدمت طرفین است تا آنان بتوانند راه حل خود را بیابند.

بدین ترتیب، میانجی از هر کدام می‌خواهد به نوبه خود پیشنهادهایی برای بیرون رفتن از تنش ارائه دهند. روشی که به کار می‌برد، گفتگویی و هم‌بافتی است. هر کدام از طرفین راه حل‌هایی، چه استدلالی، چه تخیلی و چه واقعی ارائه می‌دهند و این راه حل‌ها را در گفتگو با هم قرار می‌دهند. راه حل نهایی بدین صورت، آرام آرام در برابر وجدان و آگاهی طرفین ترسیم می‌شود تا اجماعی بدست بیاید. البته در این بخش نیز باید از همان روش بازگویی بهره برد.

نکات مهم در فرایند میانداری

دو نکته در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد:

  • حق خروج از فرایند: در آغاز، هر کدام از طرفین تنش و میانجی می‌توانند هر زمان که حس کردند و لازم دانستند، به فرایند میانداری خاتمه دهند. البته باید آزادی خروج برای هر کدام از فرایند میانداری در همان نشست اولیه اعلام شود.
  • تعلیق موقت فرایند: فرایند میانداری می‌تواند در ضمن برای مدتی تعطیل شود تا طرفین بتوانند و فرصت داشته باشند در مورد میانداری بیندیشند. میانجی در عین حال می‌تواند در این دوره جداگانه با هر کدام از طرفین نشست‌هایی داشته باشد. اگر یکی از طرفین درخواست کند جداگانه با میانجی ملاقات داشته باشد، این مسئله باید به طرف دیگر اطلاع داده شود و در صورت درخواست دیگری، به او نیز وقت جداگانه داده شود.

نتیجه میانداری و تنظیم توافق‌نامه

در ارتباط با نتیجه میانداری، همانطور که گفته شد، میانجی به دنبال نتیجه از پیش تعیین شده نیست، اما اگر فرایند به نتیجه‌ای رسید و تصمیمی گرفته شد، میانجی به طرفین پیشنهاد می‌دهد تا نوشته‌ای تنظیم شود. بهتر است این نوشته توسط طرفین تنظیم شود و میانجی به آنان در عبارات این نوشته کمک کند. پس از تنظیم نوشته، طرفین زیر آن امضای خود را می‌گذارند. این نوشته، اساس و بنیاد روابط آینده طرفین با یکدیگر است و میانجی از صحنه کاملاً کنار می‌رود. ولی این امکان نیز وجود دارد تا دو یا سه هفته پس از تنظیم نوشته، تماسی با آنان بگیرد و ببیند آیا باز نیازی به او هست یا نه. ماموریت میانجی در اینجا به پایان می‌رسد.

اثربخشی میانداری: آمارهای جهانی چه می‌گویند؟

آمار تنش‌هایی که از طریق میانداری در جهان حل می‌شوند، نشان می‌دهد که میانداری در فرایند خود، ۸۰% موفقیت داشته است. این عدد بسیار قابل توجه است، اما می‌توان گفت اصول میانداری که در بالا به آن اشاره شد و به ویژه شرایط بسیار سختی که از آغاز برای فرایند میانداری در نظر گرفته می‌شود، بیانگر این موفقیت است. بنابراین، بسیار غیرعقلانی است از این ابزار و نظریه تنش‌زدایی در موسسات تولیدی، انجمن‌ها، مدارس و یا در گستره خانواده استفاده نکنیم.

چالش‌های میانداری در ایران و راهکارهای پیشنهادی

بزرگترین مانع میانداری در ایران، عدم شناخت ایرانیان از آن است و این که میدان معنایی‌اش یک سری بدفهمی‌ها و اختلاط‌های مفهومی ایجاد می‌کند. در کشورهای اسکاندیناوی، به ویژه سوئد، مردم از کودکی به میانداری عادت دارند و تنش‌هایشان را با آن حل می‌کنند. در ایران لازم است کسانی که از میانداری سود می‌برند و یا آن را خواهند شناخت، از فضیلت‌هایش سخن بگویند.

روشن است که میانداری، فنی مدنی و شهروندی است و نمونه‌اش را نمی‌توان در کتاب‌های دینی یافت. هر چند که در این نوع کتاب‌ها بسیار از نزاع و تنش‌ها سخن گفته شده و گاهی راه حل‌ها پیشنهادی خشونت‌آمیز بوده و گاهی نیز راه‌های مناسبی برایشان در نظر گرفته شده است. اما با این حال، می‌توان رایحه رحمانی دین‌ها را گاهی در فرایند فهم متقابل دید.

سخن پایانی: گشودگی به سوی دیگری، کلید حل اختلافات

تنش‌های میان فردی یا میان گروهی می‌توانند همیشه ادامه داشته باشند تا زمانی که مطمئن هستیم مشکل نزد دیگری و راه حل نزد من است. میانداری کمک می‌کند تا این عبارت تعدیل شود و تبدیل به عبارت دیگری گردد: اینکه بپذیریم بخشی، حتی خیلی کم از مشکل نیز نزد من است و بخشی از راه حل نزد دیگری. راه حل من، بنابراین، گشودگی من در برابر دیگری است.